۲۹ مهر ۱۳۹۲، ۱۰:۳۶

عباسی در نشست نقد کتابش:

ابایی ندارم که بگویم تحت تاثیر احمد محمود هستم

ابایی ندارم که بگویم تحت تاثیر احمد محمود هستم

شهریار عباسی در نشست نقد و بررسی رمان جدید خود؛ «سایه‌های بلند» در واکنش به استفاده بیش از حدش از دیالوگ در این کتاب گفت: یشتر رمان‌های تاریخی ما با دیالوگ شکل گرفته‌اند. آثار احمد محمود هم همینطور است. من هم به تبع همین کار را کردم. ابایی هم ندارم که بگویم تحت تاثیر مرحوم احمد محمود هستم و شیوه نوشتنش را در کار خودم تاثیر گذار می‌بینم و دیالوگ محور می‌نویسم.

به گزارش خبرنگار مهر نشست نقد و بررسی رمان «سایه‌های بلند» نوشته شهریار عباسی عصر روز یکشنبه 28 مهر با حضور نویسنده و محسن حکیم معانی و فرحناز علیزاده در محل سرای اهل قلم برگزار شد.

در ابتدای این نشست خبری حکیم معانی با تبریک به شهریار عباسی به منظور تالیف این رمان بلند اظهار داشت: این رمان دوره‌‌هایی از تاریخ ایران را دربر می‌گیرد که از منظر سیاسی، تاریخی، ادبی و اجتماعی حائز اهمیت است. در این دوره‌ها نه تنها یک انقلاب سیاسی رخ داده بلکه طی آن شاهد خلق و ظهور نوع تازه‌ای از اجتماع در جامعه ایرانی هستیم.

وی در ادامه به شیوه روایت عباسی در این اثر اشاره کرد و گفت: تنه اصلی این رمان و مهمترین عنصری که در حال پیشبرد این رمان است دیالوگ است. ما تا پیش از این هم رمان‌های دیالوگ‌محور در ادبیات داستانی جهان زیاد داشته‌ایم. رمان‌هایی که توصیف و نقل در آنها به دلیل شدت حضور دیالوگ حذف می‌شود و به نظرم رمان آقای عباسی هم در همین مسیر گام برداشته است.

این منتقد افزود: برای استفاده از تکنیک و شیوه روایت متفاوت داستانی باید به نیاز داستان برای استفاده از آن رجوع کرد. اینکه داستان چگونه و به کدام سو می‌رود و کدام ابزارها را برای روایت از خود مورد استفاده قرار می‌دهد و چه تیپ و شخصیت و طبقه اجتماعی را می‌سازد همه و همه در تکنیک به کار رفته برای روایت توسط توسط نویسنده تاثیر می‌گذارد. بر همین مبنا حس می‌کنم که شیوه روایت عباسی در این داستان چیزی نیست که نیاز این داستان باشد.

حکیم معانی ادامه داد: آقای عباسی همیشه گفته‌اند که تکنیک باید در داستان حل شود و در استخدامش باشد اما من سوالی دارم که شاید از منظر غیر داستانی مورد توجه قرار گیرد و آن این است که از نقطه نظر اجتماعی و درونی وقتی موضوعاتی مانند دوران پیش از انقلاب که بحران عدم گفتگو بر آن حاکم بود و نیز دروان ابتدایی پس از انقلاب که در آن شعار به جای گفتگو قدرت‌نمایی می‌کرد و نیز دوران بحران هشت ساله جنگ را در یک روایت به تصویر می‌کشیم، دیگر چه جایی برای دیالوگ در آن باقی می‌ماند. از منظر دیگر داستان در یک بازه زمانی بلند مدت در حال روایت شدن است و در خلق داستانی برای این بازه نیز تکیه صرف روی دیالوگ کمتر مورد نیاز است. جدای از همه اینها زاویه دید عباسی در این رمان دانای کل خرد شده در فصول داستان است و استفاده بیش از حد از دیالوگ با این شیوه روایت در تناقص است.

حکیم معانی همچنین گفت:نگاه عباسی به اجتماعی پایه اصلی رمان اوست با این حال من در خوانش این رمان نحوه هماهنگ شدن تاریخ رخداد برخی رویدادها و نقل قولها را با متوجه نشدم و در ادامه همین موضوع باعث می‌شود که در طول داستان و تغییر نسل‌های مورد توجه نویسنده برای روایت نفهمیم که نویسنده کدام نسل را در روایت مورد هدف قرار داده است.

همچنین در این نشست فرحناز علیزاده نیز در مقام منتقد در سخنانی اظهار داشت: این رمان گره اصلی ندارد و نویسنده‌اش سعی کرده تفسیری از برخی دوره‌های تاریخی و بحران‌های حاکم بر آن را نشان دهد. حس من این است که اگر یک شخصیت محوری در این اثر داشتیم کار می‌توانست بهتر از آب در بیاید.

وی ادامه داد: در این کتاب ابتدا حس می‌کنیم که شخصیت «هما» محور داستان است ولی در ادامه کمی که جلوتر می‌رویم دیده می‌شود همه ماجرا توسط علی گفته می‌شود و نویسنده سعی دارد از طریق چینش وقایع بر مبنای بیان او داستانش را به جلو ببرد.

این منتقد همچنین تاکید کرد: این کتاب سعی دارد ایدئولوژی را زیر سوال ببرد و در عین حال شیوه دیالوگ محور آن ما را به سمت شعار زدگی هم هدایت نمی‌کند و اجازه می‌دهد ما به عنوان مخاطب در ادامه خودمان قضاوت کنیم.

شهریار عباسی نیز در پایان این نشست در سخنانی درباره اظهارت دو منتقد حاضر در جلسه گفت: من در این رمان و با شیوه بیانی‌آن سعی کردم تفاوت میان چند شخصیت را در گذر تاریخ نشان دهم و فکر می‌کنم این مهمترین موضوع در شخصیت پردازی رمان است.

وی ادامه داد: بهترین رمان‌های دنیا دیالوگ محور بوده‌اند. دن آرام شولوخف مگر دیالوگ محور نیست؟ من هم ابایی ندارم که بگویم تحت تاثیر مرحوم احمد محمود هستم و شیوه نوشتنش را در کار خودم تاثیر گذار می‌بینم و دیالوگ محور می‌نویسم. اصلا وقتی درباره یک زمان طولانی در رمان قصد حرف زدن داریم و راوی ما دانای کل است چاره‌ای نیست تا آن را دانای کل نامحدود کنیم که من به آن می‌گویم سوم شخص مدرن. این کار را همینگوی هم می‌کند. راوی او در بسیاری از آثارش مانند یک دوربین عمل می‌کند.

وی ادامه داد: بیشتر رمان‌های تاریخی ما با دیالوگ شکل گرفته‌اند. صد‌سال تنهایی هم همینطور است. من هم به تبع همین کار را کردم و حتی در مان بعدی‌ام نیز شخصیت از طریق گفتارش خودش را معرفی می‌کند و در عین حال نوعی دیالوگ درون را نیز با خودش دارد. منتهی من تاکید دارم که در رمان سایه‌های بلند شخصیت‌ها از طریق کنش‌هاست که با شما مواجه می‌شوند.

وی در بخش دیگری از سخنان خود و در واکنش به برخی اظهارات حکیم معانی گفت: معتقدم که در ایران اساسا طبقه متوسط هیچگاه شکل نگرفته که امروز صاحب طبقه مدرن هم نیستیم. گفته شده این رمان به نوعی سیاسی است . من اما می‌گویم وقتی در زمینه تاریخ حرف می‌زنید سیاست خود به خود حضورش در کار تحمیل می‌شود. حرف من در این اثر روایت کردن از آدم‌هایی است که انقلاب و جنگ به سراغشان رفت و خودش را روی آنها انداخت و نه آدم‌هایی که خودشان به سراغ این موضوعات رفتند.

کد خبر 2159241

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha